من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله، در تأخیر آفات است
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است...
ز من اقرار با اجبار می گیرند، باور کن
شکایت های من از عشق ازین دست اعترافات است
میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم
که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است
اگر در اصل، دین حُبّ است و حُبّ در اصل دین، بی شک
به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است...
فاضل نظری
:: موضوعات مرتبط:
اشعار شاعران و ترانه سرایان
:: برچسبها:
غزل
فاضل
نظری
فاضل نظری
شعر
شاعر
شاعری
شعرانه
ترانه
ترانه سرا
ترانه سرایی
معاصر
شعرمعاصر
شاعرمعاصر
اشعار
اشعارمعاصر
شعر معاصر
شاعر معاصر
موسیقی
موزیک
lyric
lyrics
song
songwriter
music